سرزمین دوستی
سرزمین دوستی

سرزمین دوستی

Cartoon Land

داستانم خواهرای جادویی قسمت .چهارم (( پیدا شدن صنم ))

باید بری ادامه که بخونی   هم پریا ترسیده بود و هم سحر 

پریا : خب حالا چیکار کنیم ؟

سحر : بازم بدوییم

و بازم دوییدن تا به ۲ راهی رسیدن 

پریا : خب دیگه بیا با هم یار شیم خب بگو از کدوم ور بریم

سحر : باشه پریا یار میشیم ، خب بیا از سمت راست برو و من از سمت چپ

پریا : باشه ، پس بریم

صنم که تو جنگل بود یه غاری رو دید و گفت : خب حالا که کسی نمیدونه من کجام شاید اومدن دنبالم و شاید منو دیدن بهتر اینجا پناه بگیرم

سحر که داشت سمت چپ میرفت یه غار دیدو رفت توش و یک دفعه صنم و دید

صنم : سحر تو به هوش اومدی ؟
سحر : خب فکر کنم خودت داری میبینی

صنم : نمیدونم

سحر : چییییی؟

صنم : هیچیییی 



سحر : کیشمیشی

سحر : صبر کن چی دارم میگم بیا بریم ببرمت پیشه پریا 

صنم : مگه پریا میدونه ؟

سحر: خب اره

صنم : تو بهش گفتی؟

سحر : نه ، خب بسته ول کن بیا بریم

صنم : نمیاد 

در همون موقع پریا هم از یک طرف دیگه غار وارد شدو اونم صنمو دید: صنم تو اینجایی ؟

صنم : اره

یک دفعه اذر دخت وارد شدو گفت : من داشتم امتحانت میکردم سحر ، برای چی صنمو نیاوردییی ؟؟؟

سحر : مادر من رفتم بیارمش ولی صنم منو هل دادو منو بی هوش کرد 

اذر دخت : دروغی بهتر از این بلد نیستی؟

جنکیزه پیر که همه ی این حرفارو شنید و میدونست که قراره اتفاق بدی بیفته 

به نگین خبر دادو گفتذکه هیلی زود خودشو به اونجا برسونه

نگین سریع خودشو به غار رسوند و خواهراشم باهاش اومده بودن

نگین : اذر دخت برای چی اینکارا رو میکنی اخه مگه دیوونه ای ؟

اذر دخت : نه

نگین : چرا نه ؟

اذردخت : چون تو دهنم نه اومد

نگین : یعنی اگه نمیومد نمیگفتی ؟

اذردخت : فکر نکنم

سونیا : ای بابا ول کنین بابا این حرفا چیه اخه ؟

صوفیا : میدونی هر دو دیوونه شدن

جنکیزه پیر : دخترا اروم باشین دارین حرف مهمی رو میزنین نه شوخی

نگین : پریا ، تو میدونستی

پریا : اره من میدونستم

نگین : خب چرا بهمون نگفتی 

سونیا که خیلی عصبی بود و عصبی بودنشو نشون نمیداد اروم گفت : صنم ، 

دخترم زود بیا بریم خونه من نمیخوام وقتمو سر این حرفا کنم

جنکیز : خب شاید بهتر بریم خونه 

پااایاااان

نظرات 2 + ارسال نظر
●◑♪♩sunset remedy●◐♪♩ سه‌شنبه 18 اسفند 1394 ساعت 13:19 http://mlpeg13.mihanblog.com/

این همون سابرینا نیست که ستاره نصفه داشت؟

اره اسم اونو برداشتم ولی نه خود اون نیست
همه همینو میگن

سحر خانمممممممم پنج‌شنبه 22 بهمن 1394 ساعت 15:56 http://maloosak.69.mu

سایت خیلی قشنگی ساختید...خیلی خوشحال شدم دوباره به وبتون اومدم
56188

ممنونم نظر لطفتونه

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد