-
انتخاب *قسمت سوم فصل اول*
جمعه 11 مهر 1399 22:51
سلااااااااام برید ادامهههههههه یک هفته از اون اتفاق ها گذشت . بچه ها با هم صمیمی تر شده بودن . ریموند به سرعت خودش رو به کلاس رسوند. آلبرت : هی سلام! دیر کردی! ریموند اومد پیش آلبرت و کیفش و سر جاش گذاشت . ریموند : ولی هنوز استاد نیومده! آلبرت : خبر های مهمی برات دارم! ریموند : چه خبری؟ آلبرت : اول اینکه وقتی نبودی...
-
یه پست مهم همه بخونید
پنجشنبه 19 تیر 1399 02:19
سلام بچه ها این وب رو میبینید؟ http://pony3.blogfa.com/author/pony3?p=4 نویسنده ی استارلایت سان اسپارکل کلی از مطلب های وب من رو کپی کرده. مطالب قدیمی ای که تو همین وب بود. من موندم این اگه وب من و نداشت چیکار میخواست بکنه. معلوم بود هیچ پستی نمیتونست بزاره. به ترتیب تک تک عکسای من رو برداشته تو وب خودش گذاشته خسته...
-
بعد از سال ها
شنبه 12 مرداد 1398 01:58
سلااااااااام من بعد از سال ها به این وبلاگ یک سری زدم اخرین بار که اینجا مطاب گذاشتم 20 بهمن 96 بود ولی الان 12 مرداد 98 هستیم یاخدا اخه الان تو میهن بلاگ وبلاگ دارم و همش اونجا پست میزارم یادش بخیر این وبلاگ توش خیلی خاطره دارم توش با بهترین دوستم ریحانه اشنا شدم خدا حفظش کنه تو همه ی شرایط بهم کمک میکرد و میکنه دم...
-
قسمت 31 سرزمین جادوگری و قسمت 8 فصل 4
جمعه 20 بهمن 1396 21:40
ادامه باروتی : خب سابرینا......راستش........من..........از همون زمانی که دیدمت ازت خوشم اومد و از نظرم تو دختر خیلی خوبی هستی و.......وقتی امروز من رو نجات دادی خیلی بیشتر ازت خوشم اومد.......تو خیلی دختر باهوش و مهربونی هستی......نسبت به دوستات حساسی و براشون هرکاری میکنی.... سابرینا :...
-
قسمت 30 سرزمین جادوگری و قسمت 7 فصل 4
پنجشنبه 9 آذر 1396 17:13
ادامه شب شد باروتی یه گوشه نشسته بود و غصه میخورد باروتی:چرا....چی شد اخه......هم دوروتی رو از دست دادیم...هم سابرینا......میخواستم دوروتی رو شاد نگه دارم....میخواستم سابرینا بدونه دوستش دارم بعد شروع کرد اشک ریختن سان رفت و کنار باروتی نشست: هعی....اروم باش.....سابرینا تورو همیشه دوست داشت... باروتی: تو...از کجا...
-
قسمت 29 سرزمین جادوگری و قسمت 6 فصل 4
جمعه 3 آذر 1396 22:18
ژولیت با جادو فلاترجین و نگه داشت تا نتونه کاری کنه و با چوب جادوی سابرینا یه دروازه باز کرد از اونور دروازه پیش سابرینا درست میشه سابرینا و اریانا و انتونیو: اون دیگه چیه؟؟؟؟ سابرینا: اون یه دروازش و به.....هاااا بعد رو به اریانا کرد: خب......من باید برم اریانا: کجا؟ سابرینا: خونه! بعد رو به انتونیو کرد: تو هم به...
-
معرفی پوکر فیسه مدرسه جادوگری!
پنجشنبه 26 مرداد 1396 17:15
سلااااااااام احتمالا تو فصل های قبل با شخصی اشنا شدید که تو مدرسه جادوگری کار میکنه و خیلی پوکر فیس و جدی و سختگیره بعلهههههه ایشون هستن میتونید حدس بزنید کیه؟ معلومههههه ژولیت خانوم هست معلم دفاع در برابر جادوی سیاه تو این مدرسس! ولی خب خیلی پوکر فیسه اما حرفای جالبی هم میزنه:/ البته سال اولی ها خیلی اذیتش میکنن و...
-
قسمت 28 سرزمین جادوگری و قسمت 5 فصل 4
پنجشنبه 26 مرداد 1396 03:11
ادامههههههههه دوروتی: باروتییییییی باروتیییییی! چه بلایی سر داداشم اومده؟ سان: نگران نباش! فقط زود ببریمش مدرسه تا خوبش کنن دوروتی: باشه بعد تند سمت مدرسه رفتن! __________ اریانا: خب دیگه من برم! اگه شب خواستی میتونی بیای پیشم اگه هم نخواستی میتونی پیش بقیه باشی! سابرینا: ممنون اریانا: بای سابرینا: بای بعد سابرینا...
-
قسمت 27 سرزمین جادوگری و قسمت چهارم فصل چهار
یکشنبه 15 مرداد 1396 02:27
ادامههههه روز بعد سان تند تند تو اتاق پیش دوستاش قدم میزد و ناراحت بود دوروتی و ریتا هم پیش هم نشسته بودن و به راه رفتن سان نگاه میکنه امی و نووا هم نگران بودن باروتی هم خیلی بی حال تو صندلی نشسته بود و به دیوار خیره شده بود سان موند: اهههههه چرا این شکلی شد؟ یعنی هیچ راهی نیست؟یعنی دیگه نمیتونیم سابرینا رو ببینیم؟...
-
قسمت 26 سرزمین جادوگری و قسمت سوم فصل چهارم
پنجشنبه 12 مرداد 1396 01:28
ادامهههههههههه فلاترجین : اومممممم اها فهمیدم فلاترجین : بچه ها از کلاس برید بیرون از کار و تو حیاط انجام میدیم بعد همه رفتن تو حیاط فلاترجین : اول یکم خون جادوگر بریزید بعد اب رودخونه سیاه و بعد جادوی سیاه مواد مذاب و هم بزنید همه همین کار و کردن یه دفعه از همه اون ظرفا کلی اژدهای بزرگ درست شد فلاترجین با چوب جادوش...
-
قسمت 25 سرزمین جادوگری و قسمت دوم فصل چهارم
دوشنبه 9 مرداد 1396 19:45
ادامههههه دوروتی : چی شده چی شروع شده؟ سابرینا : خب....بدبختی... -: نه بدبختی شروع نشده من یه دانش اموز سال اولی هستم نمیتونستم از چوبم خوب استفاده کنم شرمنده اشتباهی جادو پرت کردم سمت شما همه : اخیییییییییییییییی بعد اون رفت با هم شروع میکنن قدم زدن که صدای گریه میاد سابرینا: صدای گریس؟ گریه کی ؟ دوروتی: اونا اونجاس...
-
سان برایت و لباس جدید!
جمعه 30 تیر 1396 18:54
ایناهاش
-
قسمت 24 سرزمین جادوگری و قسمت اول فصل چهارم
سهشنبه 27 تیر 1396 04:54
سلاااااااااااااااااااااااااااااااااااااااام اینم قسمت اول فصل چهار! ببخشید دیر شد و امیدوارم خوشتون بیاد چند ماهی از مسابقه بزرگشون گذشته بود و کلاس های جدیدشون شروع شده بود سابرینا از خواب بیدار شد اسکلت بغل در : صحبت بخیر سابی! سابرینا: ممنون اقای لوکان! بعد با جادو صورتش و تمیز میکنه و لباش جادوگریش و میپوشه! لباسش...
-
اسم ها عوض شد
سهشنبه 27 تیر 1396 04:14
سانتس: سان برایت دایسفیل : دوروتی ایتک : امی ویوار : ژولیت
-
امروز بهترین روز عمرمهههههههههه
پنجشنبه 10 فروردین 1396 04:34
برید ادامه دیروز فلی گفت فردا که امروزه میاد رشت اما نتونستن رفتن انزلی فلی بهم پیام داد میتونین بیاین انزلی گفتم اره بعد سریع ناهار خوردیم و هماهنگ کردیم گفتم تا کی هستین؟ گفت تا ۴:۳۰ .۵ گفتم کجا میرید گفت بلوار انزلی بعد ماشین گرفتیم شهرداری و از اونجا یه ماشین دیگه گرفتیم رفتیم انزلی من همش ساعت و نگاه میکردم و...
-
اصلا کسی ازاین وبلاگ یاد میکنه؟
چهارشنبه 3 آذر 1395 11:25
-
هوراااااااااا برف
چهارشنبه 3 آذر 1395 01:56
❄ سلاااااااام ❄ ❄ هورااااااا بالاخره رشت هم برف اومد ❄ ❄ من عااااااااااااااااااااااااااااششششششششششششششقققققققققققق برفمممممممممممممم❄ ❄ تو برف ارامش میگیرم ❄ ❄ خدایا شکرت که برف را افریدی ❄ ❄ خب حالا برین ادامه تا داستان سابرینا رو تو برف بخونین ❄ ساعت ۴ صبح بود مامان سابرینا چشماش و باز میکنه و به شدت سردش میشه از...
-
کسی طرفدار این وبلاگ نیست که بخواد نظر بده؟
جمعه 21 آبان 1395 13:18
-
شروع
جمعه 16 مهر 1395 23:16
:-) سلام :-) ^_^ درسته ^_^ ^_^ من میخوام دوباره تو وبم فعالیت کنم ^_^
-
خواهش میکنم :'(
شنبه 26 تیر 1395 20:57
سلام لطفااااااا تو خونواده ی سابرینا ثبت نام کنین وگرنه فصل ۴ نمیاد و من یه روز داستان ننویسم غصم میگیره لطفااااااااااا فقط برین صحفه ی قبل اونجا هست خواهش میکنم کسایی هم که تو خونواده شرکت کردن باید شخصیتشون و عوض کنن من خود شخصیت و قبول نمیکنم اخه و اما نداره از فلاترجین یاد بگیرین فقط شخصیتتون باید جادوگر باشه
-
یه نکته
جمعه 25 تیر 1395 22:43
اونایی که تو خونواده ی سابرینا هستن باید شخصیتشونو بدن البته شخصیتشون باید شبیه باشه مثلا دختر سابرینا باید شبیه سابرینا باشه یا دختر جسیکا و سلنا و باربارا تازه برین صحفه ی قبل هنوز خیلی ها تو خونواده پرنشدن
-
قسمت ۲۲ سرزمین جادوگری و قسمت اخر فصل سه
جمعه 25 تیر 1395 18:47
بله درسته ما الان فصل سه هستیم فصل یک که سابرینا تازه میاد مدرسه جادوگری و جادو یاد میگیره فصل دو هم میبرمتون اردو که البته اونم تو داستانم حساب میشه فصل سه هم که با سانتس خوب میشیم و میریم مسابقه اینم پوستر این فصلم بود نظرتون چیه خوبه؟ برو ادامه سانتس میاد پیشم و : سابرینا غصه نخور ، دیگه گذشت الانم ما دیگه دایسفیل...
-
تقدیم به رینبودش
پنجشنبه 24 تیر 1395 19:52
سلام این و دیروز درست کرده بودم خواهر گمشده ی سابرینا بودی دیگه این مال توعه میدونم ازش بدت اومده
-
جسیکا و حیوونش
پنجشنبه 24 تیر 1395 19:42
سلام عکس خواهر سابرینا جسیکا رو اوردم نظرتون چیه خوبه؟ بای
-
یادتونه گفتم خواب سابرینا رو دیدم؟
پنجشنبه 24 تیر 1395 17:51
سلام یادتونه گفتم خواب سابرینا رو دیدم؟ این شکلی بود
-
عکس دسته جمعی دوستای سابرینا
پنجشنبه 24 تیر 1395 15:29
سلام عکس دسته جمعی سابرینا و دوستاش و اوردم اون مو بنفشه نوواست اون مو قهوه ایه که رنگ بدنش صورتیه ایتک اون مو آبی پر رنگه هم دایسفیل اون مو قهوه ای که پیشه دایسفیل سابریناست اونی که رنگ لباسش با همه فرق میکنه سانتس اونی که موهای ابی کم رنگ داره تلما خب نظر بدین کلی براشون وقت گذاشتم
-
خواب عجیب و غریبم که امروز دیدم
چهارشنبه 23 تیر 1395 17:15
برو ادامه زود باش برو ادامه برو برو بروووو خواب دیدم که خواهرم مرجان برام یه کارتون گرفته بود ، اون و میزارم تا ببینم چیه که یه دفعه سایمون ( مادر سابرینا ) رو میبینم ، من سریع به مرجان میگم که این و از کجا گرفت ، مرجانم میگه که عکس این و تو یه کارتون فروشی دیده بود که سایمون تو دستش یه کتاب داشت و به کتاب با شک نگاه...
-
قسمت ۲۱ سرزمین جادوگری
دوشنبه 21 تیر 1395 22:35
سلام خوشگلا. میرین ادامه یا براتون اهنگ بخونم ؟ صبح که شد همه از خواب پا میشن دیگه هیچ صدای وحشتناکی نبود من و همه ی دخترا دوباره سعی میکنیم دنبال راهی بگردیم ولی هیچ راهی نبود اخرش سانتس با پاهاش محکم به در میزنه و در و میشکنه و میریم بیرون فلاترجین : نمیدونستم یه همچین کارایی هم بلدی سانتس : خب وقتی راهی نباشه باید...
-
عجب :-)
یکشنبه 20 تیر 1395 03:57
-
این عکس هم دوست دارم
یکشنبه 20 تیر 1395 03:55