ادامههههههههههه
خب دایسفیل میره تا یه روبات پیدا کنه پس میره تو روبا ت ویل و یه روبا ت و نیبینه و بهش میگه سلام من دلیسفیلم
- سلام من فلاترجینم ببخشید شما
دایسفیل : باید شما رو به یه جایی ببرم
و اون روباتو به سرزمبن جادوگرا میبره
دست و پا ی فلی رو بست و
فلی : چیکار میکنی
دایسفیل : هیچی نگو فقط جوابمو بده
فلی : باشه
دایسفیل : پدر و مادرت کین ؟ قاتلن : تو تو چه کارایی حرفه داری؟
فلی : اره همه قاتلن به خصوص بابام و خواهر کوچیکم . من تو روبات کردن و تعمیر روباتا اسنعداد دارم
دایسفیل: خوبه ، یک دفعه صدای در میاد
دایسفیلم سریع فلی رو تو اتاقش میبره و بهش میگه که ساکت باشه
و خودش از اتاقدمیره بیرون تا ویوار و خبر کنه
یک دفه من میام تو و : جییییییغغغغغغ
فلی : جیغغغغغغغغغغغغغغغ
دایسفیل میاد تو : سلام سابرینا روباتو دیدی؟
من : اره
ویوار : این همون روباتیه که میخواستم ازاین به بعد اینجا کار میکنه باشه
من و دایسفیل : چییییییییییییییی
ویوار : ساکت شبن و برین بیرون
ما هم رفتیم میرون
ویوار : بمون روبات کوچولو تا من بیام
همون موقع سانتس میاد و میخواد که فلی رو خراب کنه
کم کم صبر دایسفیل تموم میشه و میره و تا سانتس و میبینه پرتش میکنه اون ور و فلی رو به روبات ویل بر میگردونیم
ما کم کم با فلی خوب شدیم و با هم دوست شدیم
این بود قسمت ششم
عالی بودددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددد
ممنونم