سلام خوشگلا.
میرین ادامه یا براتون اهنگ بخونم ؟ صبح که شد همه از خواب پا میشن
دیگه هیچ صدای وحشتناکی نبود
من و همه ی دخترا دوباره سعی میکنیم دنبال راهی بگردیم
ولی هیچ راهی نبود
اخرش سانتس با پاهاش محکم به در میزنه و در و میشکنه و میریم بیرون
فلاترجین : نمیدونستم یه همچین کارایی هم بلدی
سانتس : خب وقتی راهی نباشه باید یه همچین کاری میکردم
نایتمر اسنو : شماها فقط فکرتون شادی و خنده هستش اصلا جدی نیستین
رینبودایمند : خب باید یکم انرژی مثبت داد نباید فقط مثل شماها با دیگری دعوا کرد
روزیلا : الان ما داریم دعوا میگیریم؟
اریلا : والا منم نمیدونم
سپرا : بازم شروع شد
جک : مگه تو طول روز چقد دعوا میکنین؟
سپرا: تو یکی ساکت
لایرا : ای بابا ! ما الان مثلا باید تو فکر مسابقه باشیم نه دعوا
استلا : خخخ
اسنواوت : حالا باید چیکار کنیم؟
ماندانا : نمیدونم
اگنس : سانتس سانتس کجا رفتی ؟
سانتس : دالی
اگنس : جییییییییییییییغ تو پشت من چیکار میکردی؟
سانتس : یعنی ادم نمیتونه خواهرشو اذیت کنه ؟
هلن : اگنس ناراحت نشو خب خواهرت نمکه دیگه
اگنس : اره میدونم گوله نمکه
امیلی : منم شیکرم
شارلوت : اون شکر هستش نه شیکر
امیلی : خب من بهش میگم شیکر
ایتک: ههه شیکر چقد جالبه
نووا : دخترا شماها همتون گلین
تلما : خخخ
ملینا : من فقط میخوام گروه ما برنده شه راحت شیم
سانتس : تو و سرگروهت لیندا هیچ وقت موفق نمیشین
من : دخترا یه دقیقا ساکت ، احساس میکنم چیزی اینجا ها هست که خطرناکه
_ : بیاین اینجااااااا بیاین اینجاااااا
انه لیز : این صدای چیه؟
دایمند : نمیدونم
اریلا اروم به طرف صدا میره
اریلا : جییییییییییییییییییییییغ
هممون تندی میری پیش اریلا ولی خبری از اریلا نبود
دایمند : وای خدا حالا چیکار کنیم؟
فلاترجین : اینجا خیلی خطرناکه باید مراقب باشیم تا برای ما اتفاقی نیوفته و بتونیم اریلا رو پیدا کنیم
سپرا : شما به فکر گروه خودتون باشین
روزیلا : جیییییییییییییییییغ
دوباره هممون میریم دنبال روزیلا ولی خبری از روزیلا هم نبود
کم کم همه ترسیده بودن و نمیدونستن چیکار کنن
یه دفعه میبینیم که یه نور سفیدی میاد و وقتی به هر چیزی میخوره اون از بین میره
انه لیز : اون چیه؟
دایمند : نمیدونم
اون نور به سمت دایسفیل میاد
یه دفعه باد هایی اومد که دایسفیل و به سمت نور میکشوند
من سریع دست دایسفیل و میگیرم و : نه نه تو نباید بری تو اون نور نه نرو
دایسفیل : نمیتونم سابرینا باید بی من ادامه بدین ، این باد خیلی قدرتش زیاده و من نمیتونم کاری کنم
من : نه نهههههه من نمیزاررررررم
یه دفعه سرعت باد زیاد شد و دست دایسفیل از دستام جدا شد و دایسفیل تو نور رفت و دیگه ندیدیمش
من رو زانو هام میشینم و : نهههههه نههههههههههههههه دایسفیل چراااااا؟ چرا تو؟ چرا من نه؟
ایتک و نووا میان پیشم : غصه نخور کاری نمیشه کرد
چیه چرا میای پایین؟
برای ادامه ۱۰ نظر لطفا
میدونی چقد ناراحت شدم برای دایسفیل
ای بابا بسته
بای
جییییغ نهههههههه
ناراحت کننده بود:((
اههههه اویههههمن چه باحالم
من باحالم ؟
نمیدونم !
تو سابرینایی
نمیدونم
خخخخخخخخ وای خدا مردم چقد باحالی
محشررر من ناپدید نشم
ای کلک از لقبم استفاده کردیا
مرسی نه نمیشی
اره دیگه اخه ایده ای نداشتم شیکر
اخیییییییییییییییییییییی خیلی احساساتی بودمنتظر ادامه هستم
منم خیلی احساساتی شدم ادامه رو هم میزارم